نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

تولدت مبارک

تولدت مبارک عزیزم البته با تاخیر همون طور که تو پست قبل گفتم با توجه به اتفاقات پیش اومده تولدت با تاخیر انجام شد از اونجایی که عاشق باب اسفنجی هستی به دستور خود شما کیک تولدتون باب اسفنجی شدالبته نه اونی که فکر میکردیم  چون خانوده ی خودم نیستن دلم نمیاد بدون اونا برات تولد بزرگ بگیرم...اگه خدا بخواد سال دیگه یکم جلوتر میگیرم که مامان فریده اینا هم باشن هرچند که هر سال کادوتو برات میفرستن کادوی تولد امسالتم چیزیه که خودت عاشقش بودی و هر وقت میدیدی میگفتی ازاینا میخوام از اینا میخوام از اینا برام بخر .منم دلم میسوخت وبالاخره برات سفارش دادم و بعد از 9 روز اومد دم در خونه نمیدونی وقتی که دیدی چقدر خوشحال شدی و ذوق میکردی .میپریدی بالا...
20 آبان 1392

شرح حال

اوایل مهر دیگه هوا خیلی خوب شده بود و ماهم سعی میکردیم جمعه ها بریم بیرون یه روز رفتیم لاهیجان یه روز انزلی یه روز ماسال و بعدشم طبق معمول بارندگی ها  ولی با این حال بازم میریم  و سعی میکنیم جاهایی بریم که الاچیق های سرپوشیده داشته باشه اما هوای خوب بیرون رفتن   به چیز دیگست ......اینم بگم که یه روز خونه نمیمونیم و عادت کردیم که وقتی بابا از سر کار میاد بعد از اینکه استراحت کرد هر روز   ببریمت بیرون حتی اگه بارون یا برف باشه.......تا یادم نرفته بگم که   چون شوهر عمه زن عمو فوت کرده بود  اول مهر نتونستم برات تولد بگیرم و برنامت افتاد چهارم ابان   که تو پست بع...
19 آبان 1392

انچه گذشت........

سلام عروسکم بالاخره اومدم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم اول ار همه تشکر کنم از دوستام که  جویای حالمون شدن.مخصوصا منصوره ی عزیز مامان  ستایش جون که خیلی دوستش دارم.                            از خرداد ماه که پست جشن1000  روزگیتو گذاشتم دیگه نیومدم.از همون موقع گشتم دنبال لباس واسه  عروسی دایی هومن که 16 تیر بود ولی متاسفانه چیزی خوشم نیومد و دادم مزون برام بدوزن که خیلی  عجله ای شد و ساعت 3 روز عروسی لباسموگرفتم اما خدارو شکر همونی که میخواستم شد. هشتم تیر هم   دایی مهردا...
15 آبان 1392

جشن 1000 روزگی

                                                   روزه شدی                                                                                             &...
13 آبان 1392

روزت مبارک

                 کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم                                                    امروز شان...
16 مهر 1392

باباجون روزت مبارک

  یاسر عزیزم   همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی. عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور كنی. روزت مبارک.                                                                                &nb...
1 تير 1392

تعطیلات 4روزه

دختر قشنگم یه 4 روز تعطیلی داشتیم و بابا گفت که بریم مسافرت .منم از خدا خواسته شبش چمدونو بستم و یکم خوراکی هم بر داشتم و قرار شد ساعت 4 صبح حرکت کنیم 2تا ماشینی رفتیم و فامیل بابا هم با ما بود گفتیم که بریم استارا/اردبیل / وبعدش هم تبریز . یکم برنامه بهم خورد و مستقیم رفتیم اردبیل و مقصد اصلی (سرعین) همین که رسیدیم ما رفتیم اب گرم(ایرانیان) ترسیدم تو رو ببرم چون جایی مخصوص سنت نداشت .بابا اینا چادر زدن و بساط کباب هم اماده کردن و وقتی ما اومدیم دیگه همه چی اماده بود اینجا داشتم وسایلو اماده میکردم افرین همکاری یکم گردنه ی حیران واستادیم یکی از کارهایی که خیلی دوست داری اینه که روی کاغذ نقا...
21 خرداد 1392

عاشقانه 4

نیلوفرم                      یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را همه هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده و دلش می خواهد لحظه ها را با تو  به خدا بسپارد و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را  از ته قلب و دلش می بوسد   دوست داریم   ...
20 خرداد 1392