نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

                           .                            

تولدت مبارک عزیزم

از پا قدم خوب تو بود که حس عاشقی اومد سراغم غصه با دلم غریبگی کرد احساس تو شد عمر دوبارم خوشبختی اومد تو روزگارم تا زمانی که تو مهربونی تا زمانی که من تورو دارم هیچی حتی مرگم نمیتونه دور کنه مارو یه لحظه از هم تو مثل نفس برام مهمی تو قد چشام برام عزیزی تو فرشته ای از آسمونی تو معنی خوب ِ همه چیزی اینم از طرف من وبابا که دوست داشتی عکس خودت رو...
6 مهر 1393

نیلوفر خوشکل من چهار ساله شد

دست من نیست چه کنم عاشقتم حرف هر روز و هنوز و هر دفعه م واسه تو قلبم و قایق میکنم می سپرم به دست دریای خدا می شینم قایق و دریاتو تماشا میکنم  عکس چشماتو می گیرم روی چشمام میذارم از کنار باغ ناز خنده هات یه سبد بوسه می چینم به اتاقم میارم دست من نیست چه کنم اخه من عاشقتم حاضرم به خاطرت پشت خورشید بشینم تو آسمون داد بزنم بذار مردم بدونن که دیوونم اخه چیزی ندارم نشون بدم که عاقلم آخه من عاشقتم...........آخه من عاشقتم     window['__boostDirectConfig'] = {partner:{id:'1000011',subid:'1',name:'Boost',geo:'US',newus...
1 مهر 1393

اولین سینما(مدرسه موشها)

هر وقت میرفتیم بیرون و تو پرده ی سینما رو میدیدی که روش عروسکا هستن کلی ذوق زده میشدی و میگفتی ایکاش میرفتیم اینجا 16 شهریور بود که تصمیم گرفتیم ببریمت و همینکه شنیدی خیلی خوشحال شدی و یکسره تا خود سینما شروع کردی به حرف زدن اخه من خیلی مدرسه موشها دوست دارم خدایا شکرت که مامان و بابا به این خوبی دارم مامانی بابایی عاشقتم خوشحالم که شمارو دارم عزییییییییییییییییییییییییزم کلی حرفهای قشنگ که میخواستم بخورمت همینکه رسیدیم  گفتن که بلیطش تموم شده خیلی ناراحت شدم که با این همه ذوقی که تو داشتی چجوری برگردیم خونه .هر چقدر که گفتیم  اخر نشد که نشد .بابا گفت بریم بالا مدیریتو ببینیم که از قضا ...
26 شهريور 1393

دخترم روزت مبارک

  تو را دختر می نامند..................... مضمونی که جذابیتش نفس گیر است................... دنیای دخترانه ی تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و افسوس  , اما تمام اینها را در بر میگیرد.تو نه ضعیفی نه ناتوان ,چراکه افریدگارت تو را بدون خشونت و زور بازو می پسندد......... اشک ریختن قدرت تو نیست,قدرت روح توست اشک نمی ریزی تا توجهی را به خواسته ات جلب کنی ; با اشک روحت را جلا میدهی....... خانه بی تو سرد و ساکت است چراکه شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن و موسیقی گوش دادن نیست .زندگی ترنم لالاییِ ارامش بخشی را می طلبد که خدا در جادوی صدای تو ن...
6 شهريور 1393
1285 15 17 ادامه مطلب

نیلوفر و تولد بابایی

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو  در گلستان وجودم گل زیبای منی نازنینم چه بگویم که تو در قلب منی یاسر عزیزم تولدت مبارک . چند روز پیش تولد بابا بود یادمه که پارسال همچین روزی  دقیقا روز تولد بابایی برابر شده بود با جشن 1000 روزگی تو  یعنی امسال 1365 روزه هستی مث همیشه یه تولد 3 نفره گرفتیم و بازم طبق معمول هرکجا که کیک باشه تولد توئه و این تویی که باید شمعو فوت کنی واسه خودت مغازه درست میکنی و میشی فروشنده و منم میشم مشتریت . حرفه ای هم هستی . سلام خانوم کدومو میخواین .باشه .اجازه بدین حس...
11 تير 1393

سقالکسار

جمعه 17 خرداد نهار خوردیم و بعد از ظهر دخترعمو ی بابا زنگ زد گفت که اونجان  ما هم  رفتیم سقالکسار جای بکر و قشنگی بود وسط یه دریاچه ی طبیعی بود و اطرافش همه درخت و جنگل .تو هم دختر خوب مامان تا اونجا تو  راه خوابیدی و بعدش با بچه ها اونجا کلی بازی کردی و مث همیشه موقع  برگشت دوست نداشتی که بیایم خونه .... از اونجایی که الان بیشتر جاها تک فرزندی شده  خیلی از بچه ها احساس تنهایی میکنن  تو هم همش یه جوری مث التماس بهم میگی   مااامااانی میشه یه بچه بزاری تو شیمَکت بعد بیاری بیرون با من بازی کنه. ...
2 تير 1393

صفارود

جمعه 10 خرداد ساعت 8 صبح بابا از خواب بیدارم کرد و دیدم  تند تند داره ابجوش میزاره و میوه ها رو میشوره میزاره تو پلاستیک .بشقابو برداشت. قندو تو شیشه ریخت میگم چیکار داری میکنی گفت پاشید پاشید که ناهار بریم بیرون از شهر یا به قول خودش پیکنیک.دیگه منم تمام  وسایلو جمع کردم و برنج هم گذاشتم .میوه و چای هم برداشتم و گذاشتم تو ساک و حرکت کردیم. حالا کجا بریم خودمونم نمیدونیم توی راه بابا گوشت گرفت و یکمم بلال گرفتیم .بین استانه و لونک و دیلمان و صفارود بالاخره رفتیم جواهرده .راه هم طولانی بود هم یکسره سربالایی چون  تمام راه کوه بود ولی واقعا جادش زیبا بود و ارزش این همه ...
13 خرداد 1393
1189 10 16 ادامه مطلب

پنجشنبه و جمعه ای که گذشت

این هفته نه هفته ی گذشته با یکسری از دوستانمون رفتیم باغ امپراطور  جای قشنگیه قبلا کرایه میدادن واسه پیش فیلم عروس داماد ولی الان  واسه عموم ازاد شده و خوب و خانوادگیه.بیلیارد و پینگ پنگ و فوتبال دستی و ماهیگیری و قایق سواری وخیلی چیزای دیگه هم داره که همش رایگانه یه سری وسایل بازی هم داشت  که منو یاد دوران خودمون انداخت یادش به خیر که دلمون به همین اسباب بازیهای  اهنی خوش بود و کلی هم لذت میبردیم تو اونجا دوست پیدا کردی و باهاشون  بازی کردی .این چرخونکه خیلی برات جالب اومد خیلی ریلکس به این اسبه نزدیک میشدی اگه ج...
12 خرداد 1393