نیلو موتوری
موتور سواریتم داستانیه قرار بود عرفان با موتور بره بیرون که تو مثل همیشه گریه میکردی که منم میام ما هم الکی سوارت کردیم ولی هروقت میگفتیم دیگه بسه دوباره گریه میکردی بالاخره اجازه دادیم که بری تو هم از خوشحالی داشتی بال در می اوردی همین که موتور روشن شد همزمان گریه ی تو هم قطع شد وتو پیروز شدی ولی تو بعد از 10 دقیقه موتور سواری اینجوری اومدی خونه ...
نویسنده :
مامان حورا
17:01