اولین ها
دختر گلم نیلوفر عزیزم بالاخره بعد از 6 ماه شیر خوردن نوبت غذا خوردنت رسید .دقیقا اول فروردین منم رفتم اشپزخونه تا برات تدارک یه سفره ی رنگین ببینم و بعد از ساعتها زحمت غذای مخصوص سراشپز اماده شد
به به چه غذایی /چه سفره ی رنگینی/ بله منوی امروز رستوران ما 1 قاشق چای خوری فرنی و حالا بعد از کلی کمک وامداد و نیرو های انسانی عروسک مامان تونست 90/2/14 خودش بشینه قربون اون خنده ی عجیبت برم وای وای اخمشو نگاه من میترسم مامانی نیلوفرم عشقم 90/3/13 بود که تو برای اولین بار تونستی خودتو روی فرش بکشی و سینه خیز بری با شنیدن هر اهنگی دست میزدی و برامون میرقصیدی و ما هم کلی ذوق میکردیم اولین مرواریدت = 90/4/10 اولین باری که دیگه لب به شیر نزدی....یکم ماهرمضون 91