نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

انچه گذشت........

1392/8/15 0:18
نویسنده : مامان حورا
633 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسکم بالاخره اومدم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم اول ار همه تشکر

کنم از دوستام که جویای حالمون شدن.مخصوصا منصوره ی عزیز مامان  ستایش

جون که خیلی دوستش دارم.

                        111111ستایش 111111

از خرداد ماه که پست جشن1000  روزگیتو گذاشتم دیگه نیومدم.از همون موقع

گشتم دنبال لباس واسه عروسی دایی هومن که 16 تیر بود ولی متاسفانه چیزی

خوشم نیومد و دادم مزون برام بدوزن که خیلی عجله ای شد و ساعت 3 روز

عروسی لباسموگرفتم اما خدارو شکر همونی که میخواستم شد. هشتم تیر هم

 دایی مهرداد  با مارتین از دانمارک واسه عروسی اومده بود ایران که این 1 ماه خیلی

بهمون خوش گذشت.

2روز بعداز عروسی هم همه با هم رفتیم مشهد که  25 نفر بودیم ولی خیلی خوب

و پر از روزهای فراموش نشدنی.

 چون داییم میخواست شهرهای ایرانو ببینه ما با ماشین رفتیم از یک طرف هم چون

عده زیاد بود حتما ماشین لازم میشد .حدود 1هفته موندیم و دوباره برگشتیم

رشت.این 1ماهی که دایی اینجا بود.  ماهم دیگه خونه نیومدیم و یکسره خونه ی

مامان بزرگ بودیم.بعدش هم که مامان فریده اومد پیشمون و  اخرای شهریور  بود که

برگشت مشهد وما بازم تنها شدیم. 

 حالا یکم از خودت بگم که چقدر خوش زبونی که چه دل مهربونی داری .

همش سفت بغلم میکنی و میگی عزیییییییییییزم  نفسم  قلبم    

هر وقت قران و میبینی میگی خدایا بابا مامانی رو برام نگه دار خدااااااااا 

هر وقت کار اشتباهی میکنی و بهت میگم ببین چقدر مامان ناراحته میگی  مامانی چی کار کردم 

همینکه بهت میگم میگی  خب مامانی دیگه کار بد نمیکنم ببخشید  

بعد بغلم میکنی و تا میتونی منو میبوسیبعضی شبا با اون صدای دوست

داشتنیت برام قصه میگی عاشق این تیکه ی اولشم

 

هِکی بود هِکی نبود زیر گُنبَکِ کبود غییییییییر از خدا هِچکس نبود...............

 

(  یک=هک    ***** یدونه= هِدونه  )

( تلفظ ش  رو مخلوط با س میگی) ( تلفظ ج  رو مخلوط  با  ز میگی)       

 

 

این مثلا فحشته (گربه ی خرگوش )

قسم میخوای بخوری میگی   جونه بابا جون

 هر وقت خرابکاری میکنی میگی ههههههههههههه     وااااااااااااای   ههههههه                                      

تا وقتی که برگردم  نگات کنم همین که میبینم میگی خاک بَ سرم  (نی نی خور)  فرشو کثیف کرد .

هنوزم به مدرسه میگی   مَدَرس خونه

 الان قشنگ یاد گرفتی که دهن زده ی یکی دیگه رو نباید بخوری  چیزایی که رو

زمین میوفته رو نباید   بخوری .بهت یاد دادم که اگه هرچیزی رو با اجازه بخوای زودتر

بهت میدم همین چند روز پیش بهم گفتی

مامانی اجازه میدی ابو رو فرش بریزم  تعجب  مامانی اجازه میدی رو دیوار نقاشی کنمتعجب

اخه قربونت برم من که نگفتم واسه کارای بد هم اجازه بگیرینیشخند

کار با لب تاب و گوشی رو که دیگه فولی .راحت واسه خودت بازی میاری ویا کارتون

نگاه میکنیقلب

 یه چندتایی هم مشکل کوچولو باهات دارم یکی اینکه خدا نکنه بریم جایی که بچه

باشه یا اینکه بچه ای بیاد خونمون به هیچ عنوان دل نمیکنی و موقع خداحافظی

اینقدر گریه میکنی و جیغ میکشی که تا سر کوچه صداتو میشنونگریه

یکی هم اینکه خیلی ریختو پاش داری کمه کم روزی 2 بار اتاقتو میاری توی هال

یعنی تمام عروسکهات تمام لباسات حتی دوچرخه و روروئک که اگه کسی سرزده

بیاد خونمون یعنی ابرو ریزیخجالت

دلم نمیاد بهت چیزی بگم همش میگم تنهایی و حتما دلت اینجوری خوشه 

اینم یه چند تا عکس از این 1ماه...............

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

       1        عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم        1


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

♥ مامی ملودی جون ♥
13 آبان 92 17:53
عزیزم دله منم برات تنگ شده بود چه عکسای خوجلی ببوس نیلو جونمو


ممنون که بهمون سرزدی
مهسا مامان مرسانا
13 آبان 92 19:33
سلام عزیز دلم

حسابی دلتنگت بودیم

خدا رو شکر که حسابی بهتون خوش گذشته

قربون نیلو جون بشم ماشاالله چقدر بزرگ وخانوم شده

فدای اون شیرین زبونیاش بشم

وای حورا جون منم با مرسانا این مشکل رو دارم نمیدونم چرا دوست داره هر چی اسباب بازی داره بیاره تو هال

عکس ها هم مثل همیشه عالی


سلام عزیزم دیگه مجبوریم صبر کنیم تا یکم بزرگتر بشن و حالیشون بشه
مهدیه ( مادر دختری)
13 آبان 92 19:56
به به چه عجب خانوم!
کجا بودی؟
دلمون تنگ شده بود و دیگه مطمئن شده بودم که وبلاگ رو تعطیل کردی!


نه عزیزم تا زنده باشم ادامه میدم
مائده(ني ني بوس)
13 آبان 92 19:56
دلم تنگ شده بود برات خاله با اون موهاي خوشرنگت كه دل آدمو ميبره


ما هم همینطور .مرسی خاله جونی
مامان موژان
13 آبان 92 21:18
سلامممممممممممم. خوبی عزیزم دخملی خوبه
چه عجب بالاخره پیدات شدم نمیدونی چقدر دلم تنگیده بود براتون
الهی قربون این دخملی برم من که ندیده بودمش فداش
قربون دوست خوبه خودمم برم که دیدمش عین دخملی ماهی گلم[]


سلااااااااااااااام ممنونم ازت.خدا نکنه عزیزم .بازم بهمون سر بزن
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
13 آبان 92 22:13
سلام همیشه به عروسی و گردش و شادی ماشاالله نیلوفر جون خانمی شده برا خودش مامانی از لباست یه عکس میزاشتی


سلام عزیزم .مرسی عزیزم اگه دوست داشته باشی برات میزارم..من ساده پوشم و از لباسای نگین و منجق دار خیلی خوشم نمیاد
ستاره زمینی
13 آبان 92 22:25




ستاره زمینی
13 آبان 92 22:27
خوشگل خانم ماشالله .


مامان اميرسام خان گل
14 آبان 92 8:42
سلام خانم خوشگله حالا ميدونم نيلو كوچولو به مامانش رفته
هميشه به گردش و شادي ايشاله
ببوس دختر خوشگلمون رو
تولدش هم مبارك باشه عزيزم


سلام گلم...لطف داری .امیرسام خان گل گلابمونم ببوس
مامان احسان
14 آبان 92 9:14
سلام حورا جون خوشحالم که خوبیدماهم دلمون براتون تنگ شده بود ببوس نیلوفر ناناسیو


سلام عزیزم.ممنون...... ما هم همینطور .بازم بهمون سر بزنید
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
14 آبان 92 13:35
سلام عزیززززززززززززم
تازه اومدم دیدم برام کامنت گذاشتی اومدم وبت خیلی خوشحال شدم که دوباره اومدین خوش اومدین ممنونم که عکس ستایشو گذاشتین وظیفم بود کاری نکردم ببخشید توی این مدت هی مزاحمتون میشدم به خدا فقط خیلی نگرانتون بودم همین
آره واقعا از خرداد دیگه خبری نبود ازتون به سلامتی پس علت غیبت طولانیتون خیر بوده عروسیتون مبارک باشه پس حسابی سرتون شلوغ بود و بهتون خوش گذشته ماشالله این دختر طلا هم خیلی بزرگ و ناز شده موهاش خیلی خوشکل شدن اسپند دود کن براش میبینم خوش زبون هم که شده دوستتون دارم خیلی زیاد منتظر پست بعدیتون هستم


سلام منصوره جان خوبی عزیزم...
این چه حرفیه که میزنی معلومه خیلی با محبتی خوشحالم که تو دنیای مجازی هم یه دوست خوب دارم ای کاش کمی بهمون نزدیکتر بودی تا میتونستیم همدیگرو ببینیم.ستایشمو ببوس
❤دو نیمه قلبم❤
14 آبان 92 20:04
سلام حورا جان خوبی
رسیدن بخیر
خوشحالم که در مدتی که نبودی بهتون خوش گذشته
عروسی مبارک باشه
چشمتون روشن برای دین دایی
مشهد هم زیارتتون قبول
چه عکسهای خوشگلی
ماشالله به نیلوفر خوشگل
آخی لگنش رو همه جا میبری.چه خووووووووووووووووووب
ایشالله همیشه خوش باشید


سلام عزیزم.ممنونم که بهمون سر زدی .بازم منتظرت هستیم
مامان رقیه
14 آبان 92 21:08
عزیزم با اون موهای بلندت
خودت رو به راهی حورا جونم؟


شکر رقیه جون .مرسی از لطفت بازم پیشمون بیا
مامان احسان
15 آبان 92 9:06



الناز مامان آوا
15 آبان 92 12:39
ما هم دلمون براتون تنگ شده بود.

انشالله هميشه به شادي و خوشحالي.انشالله خوشبخت بشند.



قربونت برم من با اون شيرين زبونيات.

دل ماماني رو حسابي برديا خانم خوشگله



مرسی عزیزم که بهمون سر زدی ممنونم ازتو

✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
15 آبان 92 13:07
سلام ظهرتون بخیر خوبید


سلام عزیزم مرسی منصوره جان .ستایش خوشکلم خوبه؟

✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
15 آبان 92 14:03
ممنون عزیززززززم ما هم خوبیم [

مامی یلدا و سروش
16 آبان 92 22:32
واییییییییییییییی ببین چشم مون به جمال نیلوفر جون و مامان گلش روش شد. خانوم پارسال دوس امسال آشنا. دلمون حسابی براتون تنگ شده بود. خدا رو شکر که اندر احوالات شما همه چی بخیر و شادی بوده.یه بوس آدار برا خوشگل دخترمون که حسابی دلبری میکنه


ممنون عزیزم ...یلدا و سروش گلمو ببوس
جیران بخشنده
17 آبان 92 10:26
ای جانم قربونت بشم که اینقدر مهربونی


❤دو نیمه قلبم❤
17 آبان 92 16:30
عزیزم رمز رو برات تلگراف زدم
میام پست بعدی رو حتما" میخونم


فدات .منتظرتون هستیم