شرح حال
اوایل مهر دیگه هوا خیلی خوب شده بود و ماهم سعی میکردیم جمعه ها بریم
بیرون یه روزرفتیم لاهیجان یه روز انزلی یه روز ماسال و بعدشم طبق معمول
بارندگی ها ولی با این حال بازممیریم و سعی میکنیم جاهایی بریم که الاچیق
های سرپوشیده داشته باشه اما هوای خوب بیرون رفتن به چیز دیگست ......اینم
بگم که یه روز خونه نمیمونیم و عادت کردیم که وقتی بابا از سر کار میاد بعد ازاینکه
استراحت کرد هر روز ببریمت بیرون حتی اگه بارون یا برف باشه.......تا یادم نرفته
بگم که چون شوهر عمه زن عمو فوت کرده بود اول مهر نتونستم برات تولد بگیرم و
برنامت افتاد چهارم ابان که تو پست بعدی عکسارو میزارم یه تولد خودمونی 9نفره با
خانواده ی بابایی.
یه روز جمعه که ناهار رفتیم کباب متری و بعدش لاهیجان
عاشق این ژست گرفتنتم
ببین چقدر قشنگ با عروسکات میخوابی
این عکسو خودت از عروسکات گرفتی
پارک ساحلی انزلی
وااااااااای خیلی قشنگ نماز میخونیواسه خودت جانماز درست میکنی(شورت/سی دی/گیره سر)
یه انزلی دیگه
اینم پسرعموت امیرمحمد گل که اولین روز مدرسه اومد پیشمون تا لباس خوشکلشو بهمون نشون بده
تنهـــــــایی های من
دو نفـــــــره است...
یـــــــــا با تــــــــو
یـــــــا با خیـــــال ِ تــــــــــو...