اندر واژگان نیلوفری

       حالا دیگه موهات بلند شده و من میتونم موهاتو خرگوشی ببندم         

دیگه خیلی از کلمه هارو میگی / هروقت که کارم داری دستمو میگیری ومیگی   

بیا    بیشین

شکلات = شوکوتو

تخم مرغ= توخو

کنترل =کوتول

چوب شور =چوشور

چای =شایو

 شیر=شیر

    نون =نون 

عروسک =اسخ

دمپایی =دپو

هر وقت هم چیزی میخواستی بخوری بوخولم

راستش این روزهاخیلی بیشتردلم میگیره نمیدونم چرااحساس میکنم یه عالم کاردارم ، ازطرفی ازشیرگرفتن دخترم کلی برام مشغولیت فکری درست کرده وتاحرفش میادمثل الان بغض گلومومیگیره . .

نمیدونم چیکارکنم این ٢١ماه واندی بانفس داغ و آرامش بخشش روی سینه ام خوابم برده وحالا بایدبه هردومون سخت بگذره . .

چیکارکنم خدایاکمکم کن بین احساس وعقل گیرافتادم بین بایدونبایدبین انجام دادن وندادن . . چقدرمادربودن سخته . .

هرچقدرفکرمیکنم میبینم چطوری آخرین شیرروبهت بدم ؟! چطوری دیگه حرفهایی که موقع شیرخوردن بهت میگفتم رونگم

عزیزکم برای من دادن شیره وجودم بهت تا سالها هم لذت بخشه اما خیلی خیلی وابسته شدی طوری که مثل روزهای نوزادی که خیلی میخوردی احساس درددارم  واگه یه موقع هامیگم حالا نه خودت میایی ویقه ام رومیکشی پایین وپیداش میکنی عسلم  . .

دارم میبینم این وابستگی هرروزبیشترمیشه حتی وقتی سیرسیری بازم می می میخوای واین باعث میشه نتونی درست ازبازی یاجایی موندن لذت ببری به هرحال دلم میخواست تا۲سالگی ادامه بدم اماهرچی بگذره سخت ترمیشه  و اینطوری برای غذاخوردنت هم بهتره ،

امیدوارم زیادبهت سخت نگذره گل مامان . .

کاش انقدرعمیق بهش فکرنمیکردم اماانگاریه جوری باروحیه ام تداخل داره حتی الان اشک نمیذاره بنویسم واین احساس ساده فقط ازسرعشق به تنهاگل زیبامه  . ..