پوشک گیرون
یه چند روزیه که هر وقت من مای بیبی میگرمت میری تو اتاق بازش میکنی و میاری بهم میدی
دیگه اصلا از پوشک گرفتن خوشت نمیاد . تازه هروقت هم داریم میریم بیرون باید با کلی مکافات
پوشک کنمت.حتی پریشب که خوابیدی تو خواب پوشکت کردم چون تو بیداری نمیذاشتی ولی
وقتی که صبح از خواب بیدار شدم دیدم به به نیلوفر خانوم لخت خوابیده پیشم /اصلا نمیدونم
کی پوشکتو کندی /به هرحال معلومه نیمه های شب بیدار شدی هم پوشک و هم شلوارتو کندی
و دوباره خوابیدی .منم دیگه دلم نمیاد چون میبینم خیلی بدت اومده.
همه بهم میگفتن که دیگه 2 سالش تموم شده اینو از پوشک بگیر و هر نیم ساعت یه بار اینو ببر
و تهدیدش کن و جایزه بزارو و و و و ..........................
ولی الان خوشحالم که بهت فشار نیاوردم و با اعصابت بازی نکردم الان هم خودت بزرگ شدی
و فهمیدی که پوشک چیز خوبی نیست و خودت دست به کار شدی /قصری رو اوردم گذاشتم دم
دست هر وقت (جیش)داری خودت میگی و منم تندی میرم برات میارم
(میگی مامانی بدو بدو )دخترکم دیدی مامانیت تنبله خودت خودتو از پوشک گرفتی